جالينوس در «در مورد تمرين با توپ كوچك» هارپاستوم را اينگونه توصيف مي كند:
بهتر از كشتي يا دويدن است، زيرا تمام اعضاي بدن را تمرين مي دهد، زمان كمي مي گيرد و هزينه اي ندارد.»؛ اين «تمرين سودمند در استراتژي بود» و مي توانست «با درجات مختلف سختي بازي كرد.» جالين مي افزايد: به عنوان مثال، هنگامي كه افراد با يكديگر روبرو مي شوند و به شدت سعي مي كنند از گرفتن فاصله بين يكديگر جلوگيري كنند، اين تمرين بسيار سنگين و شديد است كه شامل استفاده زيادي از نگه داشتن گردن و بسياري از كشتي ها مي شود.
شاعري گمنام مهارت هاي توپ پيسو را مي ستايد:
اگر بازگرداندن توپ پرنده، يا بازيابي آن هنگام افتادن روي زمين، و با حركتي غافلگيركننده، دوباره در پرواز آن را در محدودهها قرار دهيد، كمتر از چابكي شما نيست. براي تماشاي چنين بازي، مردم در انبار باقي مي مانند، و كل جمعيت ناگهان بازي هاي خود را رها مي كنند.
جوليوس پولوكس شامل هارپاستوم و فاينيندا در ليستي از بازي هاي توپ است:
Phaininda نام خود را از Phaenides كه اولين بار آن را اختراع كرد، يا از phenakizein (فريب دادن) گرفته است، زيرا برخلاف تصور، توپ را به يك نفر نشان مي دهند و سپس به ديگري پرتاب مي كنند. به احتمال زياد اين همان بازي با توپ كوچك است كه نام آن از حرپاذين گرفته شده است و شايد بتوان بازي با توپ نرم را به همين نام ناميد.
Sidonius Apollinaris يك بازي با توپ را در يكي از نامه هاي خود شرح مي دهد:
و اكنون، فيليماتيوس برجسته، مانند قهرمان ويرژيل، «با جرأت دست به كار جواني» به جوخه بازيكنان پرتاب شد. او خودش در جواني بازيكن فوق العاده اي بود. اما بارها و بارها، با شوك يك دونده از وسط، او را مجبور به ترك موقعيت خود در ميان بازيكنان ثابت كرد، و به خط مياني رانده شد، جايي كه توپ از كنار او عبور كرد يا روي سرش پرتاب شد. و او نتوانست آن را رهگيري يا متوقف كند. بيش از يك بار او مستعد افتاد و مجبور شد تا جايي كه ميتوانست خود را از چنين فروپاشيهايي نجات دهد. طبيعتاً او اولين كسي بود كه از استرس بازي كنار رفت.
دوشنبه ۲۲ آذر ۰۰ | ۰۹:۵۰ ۱۶ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است